یارالی دورنا

وبلاگ رسمی شاعر بلند آوازه دیار سبلان زنده یاد استاد عاصم اردبیلی

یارالی دورنا

وبلاگ رسمی شاعر بلند آوازه دیار سبلان زنده یاد استاد عاصم اردبیلی

این وبلاگ برای نشر آثار و تحلیل شعر و ارائه مطالب ارزنده در مورد شاعر بلند آوازه دیار سبلان زنده یاد استاد عاصم اردبیلی ایجاد شده است تا گام کوچکی باشد در راه ادای دین به فرهنگ و هنر این مرز و بوم.

با تشکر
آرمین عاصم
دانشجوی ارشد زبان و ادبیات فارسی

بایگانی

۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است


شرحی بر شعر جهنمده بیتن گول

شرح کلی در مورد زبان، ساختار و قالب شعر:

شعر جهنمده بیتن گول یا گلی روئیده در جهنم در قالب بحر طویل به زبان ترکی  سروده شده است زبان شعر بسیار روان وبه دور از تکلّف می باشد و از واژگان و کلماتی استفاده شده است که بارعاطفی زیاد دارند درهم تنیدگی بسیار مناسب قالب با درون مایه شعر سبب تأثیرگذاری بیشتر آن در مخاطب شده است از لحاظ ساختار ، شعر از دو بخش تشکیل شده است که در  بخش اول با برائت استهلال زیبا وتصویر سازی هایی بدیع وتلمیحات لطیف به شرح ماجرای داستان عاشقانه سوری پرداخته شده است که  در بخش بعدی به شرح کامل این تلمیحات و تصاویر از منظر زیبا شناسی شعر خواهیم پرداخت؛ همچنین در این بخش شاعر علاوه بر منظر زیباشناسی ، نگاه جامعه شناسی هم به ماجرا دارد.

بخش دوم شعر یک هنجار شکنی در حوضه شعر غنایی را در بر دارد؛ در بیشتر منظومه های عاشقانه ، شاعر فقط به نقل و روایتگری صرف ماجرا می پردازد ولی ما شاهد آن هستیم که در این بخش از شعر شاعر احساس خود را از این ماجرا بیان میکند و با سوری درد دل می کند و به او دلداری می دهد .

این ویژگی یعنی دلداری دادن شاعر به سوری تأثیر زیادی در شاخص بودن و ممتاز بودن شعر دارد.

ویژگی برجسته دیگری که در شعر به چشم می خورد این است که در تمام منظومه های عاشقانه عاشق و معشوق هر دو در داستان وجود دارند. مانند لیلی و مجنون ، خسرو و شیرین ، خان چوبان و سارای ولی در این شعر سوری تنها عاشقی که در ماجرای دلدادگی تنهاست و معشوق او توجهی به او ندارد.

همچنین در بیشتر منظومه ها عاشقانه عاشق ، مرد و معشوق، زن است اما در این شعر تحولی در این قاعده رخ داده است و سوری عاشق است و معشوقش مرد است.

در بخش دوم شعر نیز شاعر نگاه عرفانی خود را که برگرفته از سنت های عرفان ایرانی است در مورد هستی و اضداد بیان کرده است که در بخش دوم مفصلا به آن خواهیم پرداخت.

نگاه جامعه شناختی به شعر جهنمده بیتن گول

شعر جهنمده بیتن گول از لحاظ مضمون یک واقعیت اجتماعی را به تصویر می کشد و نقدهایی هم در این زمینه دارد.شعر با یک دید جامعه شناختی شروع می شود و می گوید که سوری در فقر و فلاکت زاده می شود و در دهکده ای در  دامنه هی کوه الموت با مشکلات فراوان زندگی میکند و بزرگ می شود و بالغ می شود تا اینکه عاشق پسری می شود.

فلکین قانلی الیندن بیر آتیلمیش یئره اَندی ،بیر فلاکت آنانین جان شیرسیندن سوتون اَمدی ،بو للو نیسگیل شله سین چیگنینه آلدی ،تای توشوندان دالی قالدی....

 شاعر به طور غیرمستقیم در این شعر به نقد این موضوع نیز می پردازد که در جامعه اگر دختری به پسری علاقه داشته باشد و مردم از علاقه او خبر داشته باشند و این دوست داشتن را یک جرم نابخشودنی برای او تلّقی می کنند که اگر این علاقه به ازدواج منجر نشود مردم با نگاهی تحقیر آمیز به وی می نگرند به همین خاطر است که سوری با کوله باری از اندوه خانه و کاشانه ی خود را رها می کند و قدم به دیار یار میگذارد.

از آنجاییکه جامعه شناسی ادبیات به برررسی روابط متقابل بین ادبیات و جامعه می پردازد می توان گفت که این شعر نیز هم از جامعه تأثیر پذیرفته است و هم تأثیر خود را به جامعه گذاشته است.

اثر پذیرفته ی این شعر از جامعه این است که یک واقعیت اجتماعی را مطرح می کند و نقدهایی هم بر آن دارد و در تأثیری که این شعر بر جامعه گذاشته است می توان گفت که مردم شهر اردبیل سوری را می شناسند و با او اغلب به مهربانی رفتار می کنند و در تهیه خوراک و پوشاک وی پیش قدم هستند.

لازم به ذکر است که در نکوداشتی که در سال 93 برای تجلیل از جایگاه ادبی زنده یاد عاصم اردبیلی در اردبیل گرفته شد سوری مهمان سرزده ی این مراسم شد و در حالیکه شعرش خوانده می شد قدم به سالن اجتماعات گذاشت و دسته گلی برای شاعر اهدا کرد و همه ی شرکت کنندگان تحت تأثیر این صحنه قرار گرفتند. در این مراسم نیز با همکاری مسئولان خانه ای برای سوری اهدا کردند و وی از وضعیت بی سرپناهی نجات یافت که این اتفاقات را می توان از تأثیراتی دانست که این شعر بر جامعه نهاده است.

 

 نگاه زیباشناختی به شعر جهنمده بیتن گول

به طور کلی هنر با زیبایی عجین است و لازمه ی اینکه اثری ، هنر تلقی شود باید زیبایی های خاص خود را داشته باشد. شعر هم به عنوان شاخه ای از هنر از این قاعده مستثنی نیست و لوازم این زیبایی در شعر آرایه های ادبی  و  صور خیال می باشد .

دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب می نویسد: « تأثیر در نفوس که هدف نهایی شعر و هر کلام غیر عادی است گاه از طریق خیال انگیزی حاصل می شود و گاه از راه تحریک عواطف.»[1]

عاطفه  مهمترین عنصر سازنده ی شعر است که در این شعر پررنگ به نظر می رسد به همین خاطر خواننده را بیشتر تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین نشان می دهد که شاعر خود نیز تحت تأثیر ماجرا قرار گرفته است و از لحاظ روحی و عاطفی از این واقعه تأثیر پذیرفته است تا  توانسته است این شعر عاطفی را بسراید و به همین خاطر است که گویند: هر آنچه از دل برآید بر دل می نشیند. خود شاعر نیز در شعری این موضوع را تأیید می کند : اوره کدن چیخماسا شاعرین سؤزو ، اوره کلر قولاغی دینله مز اونو یعنی :سخن شاعر تا زمانیکه از دل برنیاید گوش قلبها از شنیدن آن عاجزند.

در این بخش ما به بررسی تصاویر زیبا و تأثیر گذار در شعر جهنمده بیتن گول می پردازیم:

همانطوریکه ذکر شد شعر برائت استهلال و تلمیح زیبایی دارد در جایی که می گوید: خان چوپانسیز سِلَه تاپشیرسین اوزون ،یوردوموزا بیر سارا گلدی.و سوری را به سارای تشبیه میکند که بدون یار خود خان چوبان برای اینکه خودش را به سیل حوادث بسپارد به شهر اردبیل ، دیار یارش می آید .

سپس شاعر بی وفایی یار سوری را ذکر میکند که سوری بخاطر او و برای پیدا کردن درمان برای درد عشق به اردبیل آمده است. بیر وفاسیز یار اَلیندن ،یارا گلمز سانا گلدی، بیر یازیق قیز جان اَلیندن جانا گلمز جانا گلدی ، گئجه چکده الموت دامنه سیندن بورایا درمانا گلدی ،بیر آدامسیز سوری آدلی،اَلی باغلی ، دیلی باغلی.

بعد از آن شاعر به معرفی سوری با ذکر تشبیهاتی بدیع می پردازد و می گوید: سوری کیمدی؟سوری بیر گولدی ، جهنمده بیتیبدیر.سوری بیر دامجدی ، گؤزدن آخاراق اوزده ایتیبدیر.

ذکر تشبیهات بدیع از ویژگی های ممتاز این اثر است که باعث تصویرآفرینی های زیبایی شده است شاعر سوری را به گلی تشبیه می کند که در جهنم روئییده است و سپس او را به قطره اشکی تشبیه می کند که به محض از چشم افتادن در صورت گم می شود همانطور که ملاحظه می شود این تشبیهات تأثیرگذاری بیشتری دارند و باعث می شود که مخاطب رابطه ی عمیق تری با شعر برقرار کند و صحنه ها و تصاویر شعر مانند پرده های یک فیلم از جلوی چشمان مخاطب بگذرد.

سپس شاعر سوری را به لیلی تشبیه می کند ولی لیلی این بار در سرگردان به دنبیال مجنون میگردد سپس وی را به شیرین تشبیه می کند ولی این بار هم شیرین به شوق فرهاد کوهها را با تیشه ی خود می کند در حالیکه فرهاد آسوده خاطر در اتاقش نشسته است.

باز شاعر سوری را به قویی تشنه لب تشبیه می کند که در حال جان دادن کنار دریاست و به قول وی در همین شعر ، این نیز از عجایب روزگار است که صید به دنبال صیاد می دود و بدان نمی رسد.

در ادامه شاعر به سوری دلداری می دهد که این ویژگی همانطورکه گفته شد در آثار دیگر شاعران کمتر به چشم می خورد و این قسمت از شعر نقطه ی اوج شعر به حساب می آید .

....سوری جان اومما فلکده ن، فلکین یوخدی وفاسی ، نه قده ر یوخدی وفاسی او قدر چوخدی جفاسی ، کهنه رقاصه کیمین هر کسه بیر جوردی اداسی،او آیاقدان دوشه نی ایستیر آیاقدان سالان اولسون.................................. نیله مک قورقو بوجوردور، فلکین نظمی ازلدن اولوب اضدادینه باغلی، قره سیز ، آغلار اولانماز، دره سیز ، داغلار اولانماز، اولوسوز ، ساغلار اولانماز،گرک هر بیر گوزه له ، بیر دانا چرکین ده یارانسین،بیری انسین یئره گؤیده ن ، بیری ده عرشه اوجالسین،بیری چالسین ال آیاق غم دنیزینده، بیری ساحیلده سئوینج ایله دایانسئن.

سوری عزیز از فلک انتظار نداشته باش زیرا روزگار نه تنها بی وفاست، بلکه جفاکار هم هست.مثل رقاصه ی کهنه کاری است که با هرکسی عشوه ای دیگر دارد. او می خواهد افتادگان را بیش از پیش از پا بیندازد.... کاری نمی شود کرد زیرا نظم روزگار از ازل بدین گونه بوده است که اضداد به هم ربط داشته باشد. بدون سیاهی سفیدی معنا ندارد، بدون درّه کوهی وجود ندارد. بدون مرگ حیاتی نیست. باید به ازای هر زیبارویی،زشت رویی هم خلق بشود،باید یکی از عرش به فرش بیاید و دیگری هم یک شبه ره صد ساله بپیماید،یک نفر در دریای غم دست و پا بزند و دیگری با خوشحالی در ساحلی بایستد...

از لحاظ زیبا شناختی در این ابیات شاعر با آوردن تصویرهایی بی وفایی دنیا را یادآور می شود که این موضوع در آثار بیشتر شاعران منعکس شده است. همچون حافظ شیرازی که در شعری می گوید:

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد          که این عجوزه عروس هزار داماد است

لازم به ذکر است که این ابیات دیدگاه عرفانی شاعر را نیز بیان می کند که هستی و جلوه های آن محصول تقابل تضاد آمیز و اصل متضاد است .کل جهان هستی از رویدادهای متضاد تشکیل یافته است و در این ابیات نیز مثال هایی چون، بدون سیاهی سفیدی معنا ندارد، بدون درّه کوهی وجود ندارد. بدون مرگ حیاتی نیست ، برای تأیید این موضوع آورده شده است.

در ادامه شاعر با تأسّی از این بیت حافظ که:

آسمان کشتی ارباب هنر می شکند              تکیه آن به که بر این بحر معلّق نکنیم  می گوید:

....نیله مک ایش بئله گلمیش ، چُور گلنده گوله گلمیش ، فلکین اه یری کمانیندا اولان اوخ آتیلاندا دوزه ده گمیش ، دیلسیزین باغرینی ده لمیش اه یری قالمیش دوزی اگمیش. اونو خوشلار بو فلک ائل ساراسین سئللر آپارسین. بولبول حسرت چکه رک گول ثمرین یئلله ر آپارسین. قیسی چول له رده قویوب لیلی نی محمل له ر آپارسین ، خسروی شیرین ایله ن ال اله وئرسین. فرهادین قامتین اگسین. باخاراق چرخ زامان نشئه یه گلسین ، کئفه دولسون سوری لار سولسادا سولسون بیری باش یولسادا یولسون، سیسقا بیر اولدوز اگر اولماسا اولدوزلار ایچینده ، بوسما ظلمته باتماز داش آتان، کول باشی قویموش ، داشنی اوزگه یه آتماز. سن یتیش سون هدفه ، اوندا فلک ، مقصده چاتماز داها افسانه یاراتماز....

کاری از دست کسی برنمی آید، زیرا آمد کار این گونه است که آفت به گل می رسد،تیری که از خم کمان روزگار پرتاب می شود به افراد صادق و راست بازبرخورد می کند و روزگار انسان های خوب و بی زبان را خراب می کند و هیچ چشم زخمی به افراد ناراست و نیرنگ باز نمی رساند. خوشایند روزگار این است که سیل بنیان کن،سارای ایل و قبیله را برباید.با وجود حسرت بلبل برای رسیدن به گل، بادها ثمره ی گل را می برند. مجنون آواره بیابان ها می ماند و لیلی را سوار بر محمل شترها می کند و با رساندن شیرین به خسرو قامت فرهاد خمیده می شود. روزگار با دیدن این صحنه ها مست می شود و خوشحال می گردد و فرقی نمی کند که افرادی مثل سوری پژمرده شوند یا نشوند، کسی به جهت غصه و غم موهایش را بکند و بیقراری بکند یا نکند. اگر ستاره ی کم سو و بی نوری در میان ستارگان آسمان نباشد، هیچ فرقی در حال آسمان نمی کند و آسمان نورش را از دست نمی دهد. کسی هم که سنگ پرانی می کند سنگ خود را به طرف انسان های بدبخت پرتاب می کند و با دیگران کاری ندارد. اگر تو به خواسته و آرزویت برسی در آن صورت فلک قادر به خلق افسانه های ماندگار نمی شود..

در این ابیات شاعر از دست روزگار گلایه ها دارد و ویژگی ضعیف کشی انسانهای زمانه مورد انتقاد شاعر قرار می گیرد و برای حکایت تکه سنگ و پای لنگ مثال هایی را مطرح می کند و می گوید که روزگار باعث شکست انسانهای صادق می شود و همین شکست و ناکامی هاست که موجب خلق افسانه ها می گردند.

در بند آخر شعر نیز سوری به پرنده ای تشبیه می شود که خزان روزگار او را از خانه و کاشانه خود رانده است . و مانند جوجه ای است که هیچ شیری از پستان مادر ننوشیده است و تنها به این قانع و خرسند است که در هوای یار تنفس کند و در پایان حیرت و پرسش شاعر مطرح می شود که مسئول و مسبب این آوارگی و دربدری کیست؟

 

نتیجه گیری

شعر جهنمده بیتن گول شعر غنایی است که ماجرای دلدادگی دختری به نام سوری را شرح می دهد. در نگاه اولیه این گونه فهمیده می شود که شاعر در این شعر کج رفتاری های فلک بوقلمون صفت را مورد نقد خود قرار می دهد که با ایجاد موانع و سختی ها مانع رسیدن عاشق به معشوق  می شود.اما با نگاهی ژرف به این شعر اینگونه نیز دریافت می شود که همه ی انسانها مانند سوری در این جهان به دنبال نیمه ی گمشده ی خود می گردند و عشق به معشوق ازلی آنها را به وادی های حیرت و سرگردانی می شد و در گرداب های هایل غوطه ور می سازد همانگونه که حافظ می گوید:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل          کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

انسانها نیز مانند سوری مشکلات و ناملایمات را تحمل می کنند تا به مقصود نهایی خود برسند .براستی که : که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.

 

نویسنده: آرمین عاصم کفاش

[1].دکتر عبدالحسین زرین کوب،شعر بی دروغ شعر بی نقاب ،ص 85.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۵
آرمین عاصم کفاش